وزارت آموزش و پرورش پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش پژوهشکده اولیا و مربیان (خانواده)

پژوهش ها چه می گويند؟
يافته های پژوهشی مربوط به خانواده و آموزش و پرورش (برگرفته از يکصد و بيست گزارش پژوهش)
اسفند 1387 باسمه تعالی
1. مشاركت اوليا در مدارس مهم و ضروري است، چون باعث پيشرفت تحصيلي دانش آموزان، ارتقاي سطح علمي جامعه، انطباق برنامهها با نيازهاي محلي و بومي، اجراي بهتر برنامهها و تسريع در روند اصلاحات آموزشي مدارس مي گردد. 2. از اوليا در زمينههاي مختلف برای تدوين، اجرا و ارزشيابي برنامهها استفاده شود، تنها به كمكهاي مالي و مسايل و مشكلات مدرسه بسنده نشود. 3. موارد زيادي همچون فرهنگ اقتدار سنتي آموزش و پرورش، عدم استقبال معلمان و مديران از مشاركت والدين، دانش اندك والدين و عدم وجود قوانين مدون براي مشاركت اوليا از موانع مشاركت آنان محسوب ميشود. 4. تقويت كردن انجمنهاي اوليا و مربيان، تفويض اختيار، تخصيص بودجههاي لازم به آنها و نيز تقسيم مسؤوليت بين برنامه ريزان، والدين، مديران و معلمان، موجبات مشاركت هرچه بيشتر اوليا را فراهم می نمايد. 5. در جهت افزايش خودكارآمدي، والدين و معلمان پيوسته سعي نمايند توان منديهاي كودك و نوجوان خود را براي رسيدن به موفقيت مورد تأكيد قراردهند. 6. جلسات آموزش خانواده در آموزشگاهها درخصوص شيوههاي تربيت صحيح برگزار شود و تأثيري كه محيط خانواده در انتخاب شغل دانش آموزان در آينده دارد، تبيين گردد. 7. خانواده ها با آگاهي از باورها و نگرشهاي دانش آموزان ميتوانند آنها را در افزايش اطمينان و اعتقادشان نسبت به تواناييها يشان ياري كنند. 8. ميان پيشرفت تحصيلي دانش آموزان دختر مقطع راهنمايي و روابط عاطفي و صميمی والدين آنها رابطه مثبت وجود دارد. 9. ميان پيشرفت تحصيلي دانش آموزان و نشاط و شادابي موجود در خانواده رابطه مثبت وجود دارد. 10. به طور كلي روابط بين والدين رابطه زيادي با آرامش فرزندان دارد. وقتي كه والدين از زندگي زناشويي راضي نباشند و نوعي تنش در روابط باشد، اين نوع رابطه معمولاً رابطهاي شاد و خوشحال كنندهاي برای خود والدين و اطرافيان نميباشد. كودكان براي داشتن سلامت روان نيازمند محيطي امن و شاد هستند، احساس عدم امنيت كردن و هميشه نگران تنشها و برخوردهاي والدين بودن به مرور آنها را دچار اضطراب مي كند. 11. زماني كه شرايط اقتصادي نامساعد باشد، در اين شرايط نامساعد اگر فهم زوجين از نقشها در سطح فهم كودكانه باشد اين سطح فهم زمينه نامساعد اقتصادي را تكميل مي كند و در نتيجه پديده خشونت جسمي مردان نسبت به زنان رخ ميدهد. 12. يكي از دلايل بروز رفتارهاي خشونت آميز نسبت به زنان در خانواده، استبداد رأي شوهران است. 13. مرداني كه نسبت به همسرانشان رفتار خشونت آميز دارند، براي همسرانشان احترام قايل نيستند بلكه با ايجاد ترس و وحشت اطاعت آنها را برميانگيزند. 14. 73 درصد از افرادي كه مادر ازدواج مجدد داشته پرخاشگري را نشان ميدهند. 15. اختلاف پدربزرگ پدري با مادر، تنبيه و عدم ارزشيابي درست از سوي معلم، عصبانيت و كنترل بيش از حد مادر، عدم سازش ناپدري با مادر، كتك كاري و جر و بحث آنها از دلايل ديگر پرخاشگري از سوي فرزندان عنوان شده است. 16. حالات روحي و رواني مادر، عدم جدي گرفتن درس ها به خاطر وجود كلاسهاي تقويتي، رفتار معلمين از دلايل افت تحصيلي از سوي فرزندان عنوان شده است. 17. فرزنداني كه مادر ازدواج مجدد داشته 6/65 درصد و فرزنداني كه مادر ازدواج مجدد نداشته 44 درصد دچار مشكل كمرويي هستند. 18. برنامههاي آموزش خانواده توانسته است ميزان آگاهي و اطلاعات اوليای آموزش ديده را بالا ببرد. 19. برنامههاي آموزش خانواده در شناساندن مشكلات رفتاري كودكان و نوجوانان به والدين موفق بوده است. 20. بايد به دانش آموزان ياد بدهيم، راهبردي عمل كنند. هدف گزيني، برنامهريزي، مديريت منابع مهمترين راهبردهاي مورد نياز در بهبود عملكرد شناختي هستند. 21. وقتي به دانش آموزان فرصت انتخاب اعمال، كنترل و اراده، توجه به علايق خود و پذيرش داده ميشود و تكاليف چالش انگيز، مورد علاقه و متنوعي به آنها داده ميشود، احساس درماندگي نمي كنند. اين باعث مي شود آنها اهدافي را انتخاب كنند و معيارهايي را در نظر بگيرند و براي رسيدن به آنها تلاش كنند. 22. هر اندازه والدين دانشآموزان تقديرگراتر، سخت گيرتر و داراي تعصبات قومي بيشتري باشند، فرزندان دانش آموز آنها پايبندي كمتري به انضباط پذيری اجتماعي از خود نشان ميدهند. 23. معلمان ميتوانند برنامههاي كلاسي و شيوه تدريس خود را به گونهاي تدارك بينند كه حامي خودمختاري، خود تنظيمي، و خود تعيين گري باشد. 24. ميان كارايي خانواده و ابتلای فرزندان به علائم جسماني، اضطراب، اختلال كاركرد اجتماعي و افسردگي رابطه وجود دارد. 25. ميان سلامت عمومي وپيشرفت اقتصادي رابطه مستقيم وجوددارد. 26. عدم دسترسي به فضاهاي آموزشي، نبودن سرويس حمل و نقل، پايين بودن سطح آگاهي والدين عشايري، نابرابري حضور معلمان زن و مرد در مدارس عشايري، از علل عمده محروميت فرزندان بخصوص دختران عشايري است. 27. دانش آموزان انضباط پذيرتر بيشتر متعلق به خانواده هايي هستند كه والدين آن خانواده ها مسؤوليت پذيرتر، با انضباطتر، پايبندتر به فرامين مذهبي، آداب اجتماعي، با تفاهمتر، اهل مطالعه بيشتر، داراي انگيزه پيشرفت، قانون پذيرترو راضيتر از كار و زندگي هستند. 28. احساس رضايت از كار و زندگي والدين، ميزان پايبندي به فرامين مذهبي، ميزان مطالعه والدين، ميزان انضباط پذيري دانش آموزان را تبيين مي كند. 29. معلمين ميزان اثربخشي عملكرد انجمن اوليا و مربيان را بخصوص در زمينههاي آموزشي ضعيفتر توصيف كردند، يعني انجمن به قشر معلمين توجه كافي نداشته واز رسيدگي به آنان در رابطه با اهداف انجمن بازمانده است. 30. در باب عملكرد انجمن، در زمنيه مشاركت دادن والدين، بيش از نيمي از والدين و معلمان از اين عملكرد رضايت چنداني نداشتند، بخصوص در زمينههاي تخصصي، انجمن كمتر از والدين متخصص استفاده كرده است. 31. انجمن موفق به شناخت زمينههاي فرهنگي و اقتصادي خانوادههاي دانش آموزان نبوده است. 32. مشاغل و گرفتاريهاي روزمره موثرترين عامل در عدم ارتباط اوليا با مدرسه است. 33. بيسوادي اوليا يكي از عوامل مؤثر درعدم ارتباط اوليا با مدرسه است 34. کم جاذبه ترين موضوعات در جلسه اوليا و مربيان بيان مسايل مادي است. 35. نامناسب بودن زمان دعوت و تشكيل جلسات يكي از مؤثرترين عوامل در عدم ارتباط اوليا با مدرسه است. 36. بهترين موضوعات قابل بحث در جلسات اوليا و مربيان بيان مسايل آموزشي و تربيتي است. 37. از نظر فرهنگي بين ميزان تحصيلات والدين و اعضاي خانواده و انتخاب شغل آتي دانشآموزان رابطه وجود دارد و وضعيت عقيدتي خانواده، استعداد تحصيلي و حافظه دانشآموز در انتخاب شغل آتي او اثر دارد. 38. در بعد اجتماعي، انسجام خانواده، اختلاف والدين يا اختلاف والدين با فرزند، روابط اجتماعي خانواده و دوستان، هم چنين مشاوره و هدايت تحصيلي و شغلي از جانب خانواده و مدرسه در انتخاب شغل آتي دانشآموز اثر دارد. 39. از جنبه اقتصادي: شغل پدر، ميزان درآمد والدين و محركهاي شغلي منطقه در انتخاب شغل آتي دانشآموز تأثير دارد. 40. از ديد اوليا اثرگذاري اقتصاد بر انتخاب شغل، امروزه كمي بيش از گذشته است؛ اثرگذاري دوستان چندان قابل توجه نميباشد. 41. تركيب عملكرد خانواده، وجود جو رواني و اجتماعي كلاس، پيش بيني كننده براي ناسازگاري دانش آموزان است. 42. زنداني شدن والدين بر وضعيت تحصيلي فرزندان آنها تأثير منفي داشته است. 43. تأثير منفي زنداني شدن والدين بر عملكرد تحصيلي دختران بيش از پسران بوده است. 44. تأثيرات منفي زنداني شدن والدين بر عملكرد دانش آموزان دوره متوسطه به ترتيب بيش از دوره ابتدايي و راهنمايي بوده است. 45. اهميت آموزش جنسي از نظر زنان (81 درصد) و از نظر مردان (73 درصد) بسيار مهم دانسته شده است. 46. ميزان اطلاعات زوجهاي جوان مورد مطالعه از رابطه جنسي سالم بسيار اندك است. 47. سن علاقه مندي به اطلاعات جنسي در زنان (42 درصد) و در مردان (40 درصد) بالاتر از هجده سالگي است. 48. بيشترين منبع كسب اطلاعات جنسي براي زوجهاي جوان (بين 38 الي 40 درصد) دوستان آنها بودهاند. 49. مناسبترين روش آموزش هاي جنسي قبل از ازدواج براي زوجهاي جوان كلاسهاي آموزشي است. 50. بيشترين توانايي ارضاء شريك جنسي در زوجهاي جوان بين 34 درصد الي 37 درصد بوده است. 51. ايجاد مراكز آموزش براي زوجهاي جوان قبل از ازدواج، هنگام ازدواج و بعد از ازدواج با استفاده از مشاورين مجرب آموزش و پرورش و دانشگاهها کاملاً مورد نياز است. 52. آموزش زوجهاي جوان از طريق تشكيل كلاسهاي رسمي و غير رسمي، توزيع جزوات، تشكيل كلاسهاي پرسش و پاسخ، بحثهاي گروهي و برگزار كردن آزمون از موارد فوق و ارايه هديه به زوجهاي برگزيده توصيه می گردد. 53. ضعف سرمايه اجتماعي و وجود موفقيت تحصيلي بالا در افراد مورد مطالعه نشان مي دهد كه موفقيت در ايران بيشتر فردي است تا آنكه امري اجتماعي و ساختاري باشد. 54. ميان وضعيت اخلاقي مادر با رفتار بهنجار اجتماعي دختران و پسران رابطه وجود دارد. 55. شدت رابطه وضعيت اخلاقي مادر (46/0) بيش از رابطه وضعيت اخلاقي پدر (43/0) با رفتار بهنجار اجتماعي نوجوانان دختر است. در نتيجه وضعيت اخلاقي مادر بيش از پدر بر رفتار بهنجار اجتماعي نوجوانان دختر تأثير ميگذارد. 56. در رفتار جوانان مشاهده گرديد: شيوههاي فرزندپروري دموكراتيك، فرزنداني اجتماعي و خلاق پرورش ميدهد. محور اساسي دموكراسي بر گفت و گو، مذاكره و مشاوره استوار است. 57. در شيوههاي فرزند پروري استبدادي غالباً فرزندان مجري ميشوند. 58. شيوههاي آزادمنشانه والدين در صورت وجود فرصت و توجه والدين، اكثراً فرزندان خلاق به بار ميآورند و در صورت عدم وجود زمان براي گفتگو، فرزندان بازيگر توليد ميكنند. 59. رابطه معناداري بين دانش تربيتي والدين درخصوص كيفيت رابطه با فرزندان و رابطه والدين با هم، با طرز تلقي آنان نسبت به مواد مخدر، رسالت مسئولين آموزش و پرورش را در توسعه آگاهي هاي تربيتي والدين هشدار ميدهد. 60. پرهيز از سخت گيري بيمورد، شتاب در قضاوت و تصميمگيري، سرزنش بياندازه، اطلاع رساني به والدين در زمينه نقش مستعد كننده بعضي از خصوصيات فردي در گرايش به اعتياد ميتواند آنها را نسبت به حضور اين ويژگيها در فرزندان حساس نموده بطوريكه مراقبت ويژه اعمال نمايند. 61. رابطه معنادار بين آگاهي از مضرات اعتياد در سه بعد مضرات جسماني، رواني و اجتماعي با نوع نگرش والدين نشان داد كه طراحي مدل آموزشي در عنصر محتوا بايد بر ارتقاء دانش والدين نسبت به مضرات مواد مخدر تأكيد نمايد. 62. وضعيت مكاني و فيزيكي مراكز راهنمايي و مشاوره استانهاي كشور در مواردي مانند: مستقل بودن مكان مراكز، وجود اتاق براي مدير، صندلي راحتي در اتاق مشاور، آرايش اتاق مشاوره منطبق با استانداردهاي مربوطه نيست. 63. پروندههاي درماني و عدم دسترسي ساير افراد به اطلاعات محرمانه مراجعان، يعني رعايت اصل مهم رازداري، مراكز راهنمايي و مشاوره خانواده همه جنبههاي اخلاق حرفهاي را رعايت ميكنند. 64. لازم است به منظور افزايش صلاحيتهاي حرفهاي مشاوران در يك برنامه ريزي ده ساله، استانداردهاي لازم جهاني در انتخاب و انتصاب مشاوران مورد توجه قرارگيرد. 65. روشها و تكنيكهاي مشاوره درحل مسائل خانوادهها مؤثر بوده است 66. ميان نيازهاي آموزشي و تربيتي والدين در خرده فرهنگهاي مختلف از لحاظ اولويت بندي تفاوتهايي مشاهده شده است. 67. ميان نيازهاي آموزشي و تربيتي پدران و مادران شباهت هاي زيادي وجود داشته است. 68. موضوعات و سرفصلهاي آموزشي مورد نياز مديران و مراكز راهنمايي و مشاوره خانواده به ترتيب اولويت آنها به شرح زير است: الف) استفاده از اينترنت براي دستيابي به تازهترين يافتهها در زمينه راهنمايي و مشاوره ب) روش هاي استفاده از كامپيوتر در مشاوره ج) آشنايي با كاربرد نرم افزارهاي مورد نياز مراكز د) شناخت طرح ICT (فناوري اطلاعات و ارتباطات) ه) روانشناسي هنر و تبليغات و) جامعه شناسي و ارتباطات 69. آموزشهاي ضمن خدمت براي مديران و مشاوران از حالت عمومي و كلي خارج شوند. از راههاي ديگري مانند ارسال كتب، منابع علمي و نرم افزارهاي آموزشي به مراكز راهنمايي و مشاوره، برگزاري مسابقات كتاب خواني ميان مشاوران و مديران و ... سعي در تأمين نيازهاي آموزشي برگرفته از يافتههاي پژوهشی شود. 70. در تهيه و تدوين كتب درسي از نقشهاي سنتي جنسيتي و تصورات قالبي فاصله گرفته و به انعكاس نقشهاي مختلف دختران و پسران در زمينههاي مختلف بپردازند. 71. در يک مطالعه کيفی مشارکتی روستايی بازماندگي از تحصيل دختران به عوامل زير بستگي دارد. عامل اقتصادي (فقر)، عامل فرهنگي و آموزشي. باورهاي فرهنگي، نا امن بودن راه خانه- مدرسه و ازدواج زودرس به عنوان عوامل اثرگذار بر اين پديده اعلام شده است. امادر بررسيهاي انجام شده، فقر خانواده مهمترين عامل است 72. بي سوادي مادران عامل مهمي دربازماندگي دختران ازتحصيل است. 73. ميان ساختار مقتدرانه و عملكرد تحصيلي رابطه مثبت و معني دار وجود دارد. ميانگين سلامت روان در شيوه مقتدرانه در هر دو جنس بالاتر و در شيوه تربيتي مستبدانه پايين تر بود. والدين با اتخاذ روش تربيتي مقتدرانه مي توانند به پيشرفت تحصيلي فرزندان كمك نمايند. 74. بيشترين درصد معدل خيلي ضعيف دانش آموزان مربوط به مادراني با نمره رضايت از زندگي متوسط ميباشد و بيشترين درصد معدل خيلي خوب دانش آموزان مربوط به مادراني با نمرات رضايت از زندگي زياد است. 75. ميان متغيرهايي نظير تحصيلات پدر، همكاري همسر در درس فرزند و درآمد ماهيانه خانواده و رضايت از زندگي زناشويي زنان ارتباط معنيدار آماري وجود داشت. 76. ميان جو عاطفي خانواده و خودكارآمدي تحصيلي دانش آموزان پسر رابطه وجود دارد. 77. سطح خودپنداره و عزت نفس خانوادههاي تحت پوشش طرح حمايتي از سطح خودپنداره و عزت نفس خانوادههاي مشمول طرح خودكفايي كمتر است. 78. سطح خودپنداره و عزت نفس خانوادهاي مشمول طرح حمايتي از سطح خودپنداره و عزت نفس خانواده هاي عادي كمتر است. 79. ميان عملكرد خانواده با سازگاري فردي رابطه وجود دارد. به عبارت ديگر، نوع عملكرد خانواده ميتواند موجب سازگاري فردي در فرزندان آن خانواده شود. 80. ميان عملكرد خانواده با سازگاري اجتماعي رابطه وجود دارد. به عبارت ديگر نوع عملكرد خانواده مي تواند موجب سازگاري اجتماعي در فرزندان آن خانواده شود. 81. ميان عملكرد خانواده با سازگاري تحصيلي رابطه وجود دارد. 82. دورههاي آموزش خانواده باعث جلب مشاركت و همكاري اوليا و مسؤولين مدرسه شده است. 83. اوليايي كه شناخت بيشتري از ويژگيهاي فردي فرزندان خود دارند (اوليا شركت كرده در دورهها) در اتخاذ روشهاي تربيتي اثربخش و موفق وضعيت بهتري دارند. 84. برنامههاي آموزش خانواده توانسته است به سؤالات و مشكلات مطروحه توسط والدين پاسخهاي مناسب و كافي ارايه دهد. 85. هرچه ميزان تحصيلات اوليا بيشتر باشد اثربخشي برنامههاي آموزش خانواده در بين آنها بيشتر ميشود. 86. شيوههاي فرزند پروري والدين بر شيوه هاي مقابله بر استرس فرزندان تأثير دارد. 87. آموزش خانواده بر افزايش آگاهيهاي تربيتي والدين نسبت به فرزندانشان مؤثر بوده است. آموزش خانواده، بيش از تمام متغيرها، برافزايش آگاهي والدين نسبت به ارتباط خانه ومدرسه مؤثربوده است 88. با افزايش كارآيي خانواده، شدت اختلالات رواني در دانش آموزان كاهش يافته و سلامت رواني آنان افزايش مييابد. 89. باافزايش كارآيي خانواده،سطح اضطراب دانش آموزان كاهش مي يابد 90. باافزايش كارآيي خانواده ميزان افسردگي دانش آموزان كاهش مييابد 91. ميانگين رتبههاي عزت نفس دانش آموزان در خانوادههاي دموكرات در بيشترين حد است و در خانوادههاي استبدادي كمترين مقدار است و در خانوادههاي آزادگذار حد متوسط اين دو مقدار است. 92. پدران و مادراني كه تا كنون موفق به شركت در كلاس هاي آموزش خانواده نشدهاند، مسايلي چون كمبود وقت، مشكلات اقتصادي، در يك راستا بودن شيفت كاري خود با ساعات تشكيل كلاسهاي آموزش خانواده را از مشكلات عديده عدم شركت خود اعلام نمودهاند. 93. ميان عزت نفس دانش آموزان دوره راهنمايي با انگيزش پيشرفت تحصيلي آنان رابطه وجود دارد. 94. ميان شيوه هاي فرزند پروري والدين و انگيزش پيشرفت تحصيلي دانشآموزان دوره راهنمايي رابطه وجود دارد. 95. شركت دادن اوليا در تصميمگيريهاي مسائل، تعهد آنان را در جهت مشاركت و همكاري با مديران مدرسه افزايش ميدهد. 96. ارايه گزارش تصميمات و اقدامات انجام يافته درمدرسه - درقالب بازخورد- در ميزان همكاري اوليای دانش آموزان مؤثر است. 97. استفاده از هرگونه الزام و اجبار در اخذ وجوهات مردمي تأثير مهمي در تضعيف و قطع رابطه اوليا با مدرسه دارد. 98. ميان سبک رهبري مديران و ميزان مشاركت و همكاري اوليا رابطه وجود دارد و مديران رابطه مدار در اين خصوص موفقتر از مديران ضابطه مدار هستند. 99. سطح تحصيلات والدين در ميزان همكاري و مشاركت آنان با مدارس مؤثر بوده به طوري كه اوليای با سواد بيشتر از بيسوادان در عرصههاي مختلف عملياتي همچون همكاري هاي فكري- علمي- آموزشي و تربيتي با مسئولين مدرسه مشاركت و همكاري داشتند. 100. ميان عوامل اجتماعي- فرهنگي، اقتصادي، سطح سواد والدين، آرزوي شغلي دانش آموزان،محل سكونت وويژگيهاي فردي باگرايش دانش آموزان نسبت به انتخاب رشته تحصيلي رابط وجود دارد 101. ميان باورهاي غيرمنطقي ورضامندي زناشويي زوجين رابطه وجوددارد. 102. ميان ساختار رواني دانش آموزان پسر داراي ناپدري با دانش آموزان پسر داراي نامادري تفاوت وجود دارد. 103. ميان ساختار رواني دانش آموزان پسر داراي نامادري با دانش آموزان پسر خانوادههاي معمولي تفاوت وجود دارد. 104. ميان ساختار رواني دانش آموزان پسر داراي ناپدري با دانش آموزان پسر خانوادههاي معمولي تفاوت وجود دارد. 105. راهبردهاي كاهش تنش، ناديده گرفتن، سرزنش خود به ترتيب بيشترين ميزان رابطه همبستگي با كارايي خانواده را دارند به عبارت ديگر هرچه ميزان كارايي خانواده افزايش يابد ميزان استفاده از اين راهبردها كاهش مييابد و برعكس. 106. راهبردهاي كاهش تنش و سرزنش خود در سه گروه (آزمودنيهاي فاقد پدر، واجد پدر و مجموع آزمودنيها) با كارايي خانواده بيشترين رابطه همبستگي را دارند. 107. وضعيت اقتصادي خانواده، سطح تحصيلات والدين، محيط فرهنگي خانواده، اتخاذ شيوههاي تربيتي مناسب و نوع سبك رهبري خانواده در افزايش انگيزش دانش آموزان دوره متوسطه نسبت به تحصيل مؤثر هستند. 108. ميان عامل خطاهاي شناختي دانش آموزان با ميزان اضطراب حاصل از امتحان رابطه وجود دارد. 109. ميان عامل عملكرد والدين در زمان امتحان با ميزان اضطراب امتحان رابطه وجود دارد. 110. ميان عامل مدرسه(اولياي مدرسه)باميزان اضطراب امتحان رابطه وجوددارد 111. ميان عامل موقعيتي (جو فيزيكي و رواني حاكم بر جلسه امتحان) با ميزان اضطراب امتحان رابطه وجود دارد. 112. عامل موقعيتي و مدرسهاي بيشترين اثر را در ايجاد اضطراب امتحان دانش آموزان دارند و عامل شناختي و والدين از نظر اثربخشي بر ميزان اضطراب امتحان داراي اولويت سوم و چهارم هستند. 113. در حدود نيمي از دانش آموزان مراعات حقوق كودك را در سطح بالا و بسيار بالا عنوان كردند، درحالي كه بيشتر از نيمي از معلمان مراعات حقوق كودك را درحد متوسطي در شرايط موجود عنوان كردهاند 114. معلمان به مراعات حقوق كودك در شرايط مطلوب يا ايدهآل بيشتر از دانش آموزان بها ميدهند. 115. از ديدگاه معلمان مراعات حقوق كودك در حال حاضر در آن سطحي نيست كه بايد باشد. 116. از نظر دريافت كمكهاي پزشكي، امكان رشد سالم از لحاظ جسمي و ذهني، وجود امكاناتي مثل غذا، لباس و مكاني براي زندگي، توانايي جهت زندگي كردن به طور مستقل و تنها و دريافت آموزش درحد نياز فردي پسران به طور معناداري نسبت به دختران در شرايط موجود خانه بر اين باورند كه از حقوق بيشتري برخوردارند. 117. راههاي ايجاد انگيزه اوليای دانش آموزان عشايري عبارتند از: ايجاد مدارس حرفهاي در دوره راهنمايي، تأسيس مراكز تربيت معلم عشايري، تأسيس مدارس مركزي شبانه روزي در دوره راهنمايي، ايجاد تغييراتي در طول سال تحصيلي و تنظيم برنامه تحصيلي متناسب با كوچ و افزودن درسي تحت عنوان حرفه آموزي (قاليبافي، خياطي) باعث تشويق اولياي عشاير به ادامه تحصيل فرزندان آنان بخصوص دختران خواهد شد. 118. ازدواجهاي خويشاوندي- بسته به ضريب خويشاوندي والدين ـ بر روي رشد ذهني و فيزيكي فرزندان تأثير نامطلوبي دارد، به طوري كه در سنين 12-11 سالگي ميانگينهاي نمره IQ و وزن آنها از ميانگينهاي نمره IQ و وزن كودكان همسن و همجنس گروه شاهد به طور معناداري كمتر است. 119. روش تشويق در مدارس ابتدايي شامل تقديرنامه، كارت آفرين، جايزه، مسؤوليت سپردن، كف زدن، صلوات فرستادن، تعريف كردن، مهر زدن، عكس چسباندن، قدرداني نمودن، آفرين گفتن بوده است. 120. معلمان و دانش آموزان به يك ميزان اعتقاد دارند كه در موقع تشويق به تفاوتهاي فردي شاگرد توجه شود و دلايل تشويق به شاگردان گفته شود. 121. انواع تنبيههاي رايج در مدارس شامل: اخم كردن، تذكر دادن، محروم كردن از چيزهاي مورد علاقه، سكوت و نديده گرفتن و يا با ايما و اشاره فهماندن و در درجه دوم: مسخره كردن شاگرد، جريمه دادن، طرد كردن، اخراج از كلاس و بعضاً كتك زدن بوده است. 122. اكثريت قريب به اتفاق دانش آموزان مشغول به تحصيل در مدارس استعدادهاي درخشان (با توجه به متغير كنترل محيط) متعلق به طبقات متوسط و بالاي جامعه هستند و درصد ناچيزي از دانش اموزان اين نوع مدارس متعلق به طبقات پايين جامعه مي باشند. 123. آموزش مادران بر توانايي آنان نسبت به حل مسائل رفتاري فرزندان نوجوان دختر تأثير مثبت دارد. 124. از ديدگاه اوليا اگر بخشنامهها، آئين نامههاي انجمن اوليا با توضيح اهداف آن به رؤيت والدين دانش آموزان رسانده شود سبب مشاركت و ارتباط بيشتر اوليا با مدرسه خواهد بود. 125. از ديدگاه اولياي دانش آموزان ارايه بيلانهاي آموزشي و تربيتي و مالي در طي سال توسط دبيران سبب مشاركت و ارتباط بيشتر اوليا با مدرسه خواهد بود. 126. والدين دانش آموزان موفق از سطح تحصيلات بالاتري برخوردارند و كمك مادران در امور تحصيلي فرزندانشان مؤثرتر از كمك پدران بوده است. 127. دانش آموزان ناموفق در خانوادههاي پرجمعيت تري بسر ميبرند. 128. از نظر اقتصادي و رفاهي دانش آموزان موفق در شرايط بهتري به سر ميبرند. 129. خانوادههاي دانش آموزان موفق ارتباط بهتري با مسئولان و اوليای مدرسه دارند. 130. اختلاف و مشكلات رفتاري نظير: اضطراب و نگراني، كم رويي، كمبود اعتماد به نفس، افسردگي و انزواطلبي، پرخاشگري و عصبانيت، در دانش آموزان ناموفق به مراتب بيشتر از دانش آموزان موفق مشاهده ميشود. 131. ميان شيوه فرزند پروري اقتدار منطقي مادران و بلوغ اجتماعي دانشآموزان در كليه پايهها رابطه وجود داشت. 132. ميان اختلالات رفتاري كودكان و شيوه فرزند پروري مستبدانه مادران رابطه وجود دارد. 133. مادران كودكان بهنجار بيشتر از مادران كودكان مبتلا به اختلال رفتار از شيوه اقتدار منطقي استفاده ميكنند. 134. اكثر دانش آموزاني كه مبتلا به اختلال رفتار شناسايي شده بودند به خانوادههايي تعلق داشتند كه پدر و مادر از نظر سواد و درآمد درحد پاييني هستند و تعداد فرزندان خانواده زياد بوده است. 135. عوامل زير به ترتيب بيشترين تأثير را بر ميزان قبولي دانشآموزان در مدارس تيزهوشان داشتهاند: 1- وضعيت اقتصادي. 2- محيط فرهنگي. 3- توجه به كودك. 136. هر دو گروه مديران و والدين، همكاري والدين با اوليای مدرسه را مفيد و ثمربخش مي دانند، معتقدند كه از عوامل افزايش دهندهي ميزان مشاركت و هماهنگي خانه و مدرسه وجود جو صميمي بين خانه و مدرسه ميباشد و عامل كاهش دهندهي اين مشاركت را نوع برخورد مسؤولان مدرسه با والدين ميدانند. 137. مديران و والدين در پاسخ به جنبههاي مختلف مشاركت و هماهنگي با مدرسه، ابتدا جنبه تربيتي و بعد جنبه آموزشي و در مرتبه سوم جنبه مالي را مورد توجه قراردادهاند. 138. مديران عامل اصلي در مشاركت خانه و مدرسه را حل مشكلات رفتاري و اخلاقي دانشآموزان مي دانند و نقش والدين را در حل مشكلات مهم تر ميدانند و معتقدند: نظرات والدين در تغيير يا بهبود روش تدريس و آموزش مدرسه اثر كمي دارد. 139. والدين در اشاره به عامل اصلي مشاركت خانه و مدرسه، هم حل مشكلات رفتاري و اخلاقي دانشآموز و هم آگاهي از وضعيت تحصيلي دانشآموزان را مورد توجه قرار دادهاند. 140. ميزان افسردگي و اضطراب در كودكان پسر فاقد پدر بيشتر از ميزان افسردگي و اضطراب كودكان دختر داراي پدر است. دو گروه از نظر رشد هوشي، عملكرد تحصيلي و رشد اجتماعي با يكديگر تفاوت معني داري نداشتهاند. 141. دختراني كه در خانوادههاي با جو عاطفي گرم بزرگ شده اند به مشاغل انساني گرايش دارند و دختراني كه در خانوادههايي با جو عاطفي سرد بزرگ شدهاند به مشاغل ابزاري گرايش نشان دادهاند. 142. دانشآموزان و اوليا اظهار نمودهاند، مشاوره به صورت فردي و گروهي به خوبي انجام نمي شود. 143. دبيران، مديران و دانشآموزان معتقدند: دادن اطلاعات شغلي به وسيله مشاوران انجام گرفته است. اطلاعات شغلي بيشتر سخنرانيهاي شغلي بوده و كمتر از بروشورهاي شغلي و بازديد استفاده نمودهاند. 144. معدل دانشآموزاني كه مبتلا به بيماري هستند، نسبت به دانشآموزاني كه سالم هستند كمتر است. 145. ميان سلامت جسماني با وضعيت خانوادگي و نيز وضعيت خانوادگي با پيشرفت تحصيلي رابطه وجود دارد. 146. تحصيلات والدين پيوستگي زيادي با انتخاب رشته تحصيلي فرزندان نشان مي دهد. 147. گروهي از والدين به علت عواملي چون گرفتاريهاي زندگي، عدم اطلاع از رشتههاي تحصيلي، مهاجرت، پايين بودن ميزان درآمد و سواد و نوع شغل، بيكاري، كثرت اولاد، عدم حوصله و فرصت كافي براي نظارت در امور تحصيلي فرزندان، قادر نيستند هيچ گونه راهنمايي و يا كمكي به فرزندان شان نموده و در نتيجه آنها را به اميد خويش و يا راهنماييهاي اطرافيان و يا همسالان رها مي سازند. 148. شغل والدين يكي از عواملي است كه ميتواند در جهت گيريهاي شغلي دانشآموزان و انتخاب رشته آنان تأثير به سزايي داشته باشد. 149. تحصيلات پدر و مادر اثرات مستقيمي بر كيفيت تحصيلي فرزندانشان دارد. 150. نوع و اعتبار مشاغل پدر دانشآموزان ارتباط مستقيمي با كيفيت تحصيلي دارد. 151. انتظارات والدين شامل 1- خودداري از ايجاد رقابت در بين دانشآموزان 2- سختگيري نكردن در مورد رنگ و مدل پوشش دانشآموزان 3- آزاد گذاردن شركت دانشآموزان در نماز جماعت 4- سخت گيري در مورد رعايت حجاب دختران توسط مربي تربيتي 5- اخراج كردن دانشآموزاني كه از لحاظ اخلاقي رفتار مناسبي ندارند 6- جوان و تازه كار بودن مدير است. 152. امنيت، آرامش و محبت، خشك و مقرراتي نبودن روابط اعضاي خانواده و عدم جر و بحث خانوادگي مي تواند در ايجاد صميميت و روابط خانوادگي مؤثر باشد كه در نهايت بر موفقيت تحصيلي اثر ميگذارد. 153. ميان احترام والدين به عقايد فرزندان و درك كردن آنها با موفقيت تحصيلي فرزندان رابطه وجود دارد. 154. ميان عدم مقايسه و فرق گذاشتن فرزندان و موفقيت تحصيلي آنان رابطه وجود دارد. 155. ميان استقلال انديشه و متكي نبودن به ديگران در دانشآموزان با موفقيت تحصيلي آنان رابطه وجود دارد. 156. ميان احساس دانشآموزان نسبت به خود و اعتماد به نفس آنان با موفقيت تحصيلي رابطه وجود دارد. 157. نشاط و روحيه لذت بردن از زندگي نيز ارتباط زيادي با موفقيت بالاخص موفقيت تحصيلي دارد. 158. ميان انتظارات و توقعات والدين از ديدگاه دانشآموزان با اضطراب تحصيلي و شغلي آنان رابطه وجود دارد. 159. ميان انتظارات والدين از ديدگاه دانشآموزان دختر و پسر تفاوت وجود دارد. به عبارتي پسران احساس ميكنند كه والدين آنها انتظارات و توقعات بيشتري از آنها دارند. 160. ميان اضطراب تحصيلي و شغلي دانشآموزان دختر و پسر تفاوت معني داري وجود ندارد. 161. ميان ميزان عزت نفس والدين دانشآموزان با ميزان اضطراب تحصيلي و شغلي آنان رابطه وجود دارد. 162. والدين در شكلگيري نگرش فرزندانشان نسبت به تحصيل نقش دارند. نگرش مثبت خانواده به مدرسه، معلمان و تحصيل موجب ميشود فرزندان آنان نيز به تدريج نگرش مثبت به درس و تحصيل پيدا كنند و برعكس. 163. توصيه می شود: 1- استعدادهاي خاص را در فرزندانتان ايجاد كنيد. 2- كودكان و فرزندان خود را بطور واقعي تشويق كنيد و از تشويقهاي ساختگي خودداري نماييد. 3- والدين بايد بدانند كه فرزندان آنان بيش از گذشته به روابط محبتآميز، حمايت رفيقانه، هدايت حكيمانه، منطق و صلابت شخصيت، بردباري و صبوري والدين و مصونيت عاطفي نياز دارند. 164. آموزش و پرورش تأكيد بيشتري بر برنامههاي آموزش خانواده، مشاوره خانواده، تشكيل كارگاههاي آموزشي بهداشت رواني براي معلمين و مديران و همچنين آموزش مهارت هاي زندگي جهت دانش آموزان به عنوان آينده سازان كشور شرايط بهتري شكوفايي استعدادهاي آنان در ابعاد گوناگون داشته باشد. 165. زمينههاي مشاركت فعال والدين مانند: كمك به معلمان در تدريس، ارزشيابي دانش آموزان همراه با معلم، مشاركت درطراحي آموزشهاي خاص، ارايه پيشنهاد لازم براي تدوين برنامههاي درسي مورد تأييد اوليا قرار دارد. 166. عوامل تسهيل كنندهي مشاركت والدين مانند: فعال سازي كميتههاي تخصصي، تفويض اختيارات، نشستهاي ماهيانه، تخصيص اعتبارات و بودجههاي لازم، آموزشهاي لازم، حمايت از مشاركت والدين در نشريات فرهنگي، فرهنگسازي و ايجاد نگرش مثبت و ايجاد شبكههاي ارتباطي، مورد توافق والدين بوده است. 167. از والدين در زمينههايي همچون تدوين برنامههاي مدرسه، تدريس، ارزشيابي، طراحي آموزشهاي خاص، نظارت بر اجراي برنامهها، طراحي و رهبري فعاليتهاي فوق برنامه و نظارت بر درآمدها و هزينههاي مدرسه، استفاده شود. 168. والدين سعي كنند، در روش تربيتي خود به بُعد عاطفي و بروز محبت نسبت به فرزندان در حد اعتدال توجه نمايند و روش تربيتي آنان به گونهاي نباشد كه كودك به چشم، خوار و به دل عزيز باشد، بلكه كودكان بايد محبت و عاطفه را لمس و حس نمايند. 169. خانوادهها در مقابل موفقيت كودكان آنها را مورد ستايش و تمجيد قراردهند و در مقابل خطا و اشتباه آنان بدون دليل كافي به خاطر حالات هيجاني خود كودك را تنبيه نكنند؛ تا آنان بتوانند بين عمل و پيآمد عملشان رابطه علت و معلولي قائل شوند. 170. سعي شود از كودكان زياد انتقاد نشود، بلكه نكات قوّت آنان شناسايي و تقويت گردد. 171. در تدوين محتواي آموزشي براي كودكان كم توان ذهني، براي ارتقاي مهارتهاي زندگي مستقل درنظر گرفتن پنج مقوله اهميت دارد. حفظ بهداشت مناسب، آرامش بخشيدن، درك دنياي پيرامون، تحرك و جنبش، برقراري ارتباطات.
|